معرفی کتاب پایی که جا ماند ، سید ناصر حسینی پور[1]: (از 808 روزی که در اسارت بودم، تنها خاطرات 200 روز را نوشتم ) .
سرشناسه:حسینیپور، سیدناصر
عنوان و نام پدیدآور:پایی که جا ماند : یادداشت های روزانه سید ناصر حسینیپوراز زندانهای مخفی عراق/سیدناصر حسینیپور ؛ [ تهیهکننده ] دفتر ادبیات و هنر مقاومت.
مشخصات نشر:تهران : شرکت انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۰.
مشخصات ظاهری:۷۶۸ص.: مصور،عکس.
شابک:978-600-175-224-7
موضوع:حسینیپور، سیدناصر -- خاطرات
موضوع:جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ -- اسیران -- خاطرات
شناسه افزوده:شرکت انتشارات سوره مهر
شناسه افزوده:سازمان تبلیغات اسلامی. حوزه هنری. دفتر ادبیات و هنر مقاومت
رده بندی کنگره:DSR۱۶۲۹ /ح۵۵۵آ۳ ۱۳۹۰
رده بندی دیویی:۹۵۵/۰۸۴۳۰۹۲
شماره کتابشناسی ملی: ۲۴۸۷۳۸۳
- سیدناصر حسینی پور: من در جزیره مجنون دیدهبان بودم. کار دیدهبان مشخص است و تفاوتش با رزمنده عادی در این است که عمل او باید حساب شده و دقیق باشد و به روز گزارش بدهد. وقتی اسیر شدم هم دیدهبان بودم، اما نه دیدهبانی که فعالیت جبهه و خاکریز عراقیها را زیر نظر داشته باشد، بلکه دیدهبان بدیها و خوبیها دشمن، دیدهبان اتفاقات ناب و خوبی و بدی اسرای خودمان که گاهی برخی شان کم میآورند، شدم. این دیدهبانی را به صورت یادداشتهای روزانه درآوردم. من دو بند کفش داشتم که یکی از دیگری بلندتر بود. بند کوتاهتر برای حساب روز بود و بند دیگر برای حساب ماهها. به یک بند به حساب هر روز یک گره میزدم و به بند بلندتر به حساب هر ماه یک گره. یادداشتهای روزانه را هم در کاغذهای سیمانی مینوشتم که با رفتن بچهها به بیگاری بدست میآمد. همچنین خاطرات را روی زرورق سیگار و حاشیه روزنامههای عراقی مینوشتم...بیش از 300 اسیر ایرانی در این اردوگاهها بر اثر بیماری یا عفونت شهید شدند و این موضوع اصلا برای عراقیها مهم نبود. زمانی که اعلام شد قرار است اسرای قطع عضوی آزاد بشوند، اسم 750 اسیر از اسرای مخفی را نوشتم و در یک لنگه عصایم مخفی کردم. در لنگه دیگر هم خاطراتم را مخفی میکردم. هیچ وقت نشد که افسران عراقی از نوشتن و مخفی کردن خاطراتم آگاه شوند.
سید ناصر این کتاب را به شکنجه گر خود تقدیم می کند و در متن تقدیمیه کتاب آورده است: تقدیم به ولید فرحان گروهبان بعثی اهل بصره. نمی دانم شاید در جنگ اول خلیج فارس توسط بوش پدر کشته شده باشد. شاید هم در جنگ دوم خلیج فارس توسط بوش پسر کشته شده باشد، شاید هم زنده باشد. مردی که اعمال حاکمانش باعث نفرین ابدی سرزمینش شد. مردی که سالها مرا در همسایگی حرم مطهر جدم شکنجه کرد. مردی که هر وقت اذیتم می کرد نگهبان شیعه عراقی علی جارالله اهل نینوا در گوشه ای می نگریست و می گریست. شاید اکنون شرمنده باشد. با عشق فراوان این کتاب را به او تقدیم می کنم. به خاطر آن همه زیبایی هایی که با اعمالش آفرید و آنچه بر من گذشت جز زیبایی نبودـ و ما رایت الا جمیلا......
بخش هایی از این کتاب:
- در حالی که سرم پایین بود، کنارم نشست، موهایم را گرفت و سرم را بالا آورد؛ چنان به صورتم زل زد، احساس کردم اولین بار است ایرانی میبیند. بیشتر نظامیان از همان لحظه اول اسارتم اطرافم ایستاده بودند و نمیرفتند. زیاد که میماندند، با تشر یکی از فرماندهان و یا افسران ارشدشان آن جا را ترک میکردند. چند نظامی جدید آمدند. یکی از آنها با پوتین به صورتم خاک پاشید. چشمانم پر از خاک شد. دلم میخواست دستهایم باز بود تا چشم هایم را بمالم. کلمات و جملاتی بین آنها رد و بدل میشد که در ذهنم مانده. فحشها و توهینهایی که روزهای بعد در العماره و بغداد زیاد شنیدم. یکیشان که آدم میان سالی بود گفت: لعنه الله علیکم ایها الایرانیون المجوس. دیگری گفت: الایرانیون اعداء العرب. دیگر افسر عراقی که مودب تر از بقیه به نظر میرسید، گفت: لیش اجیت للحرب؟ چرا آمدی جبهه؟ بعد که جوابی از من نشنید، گفت: بکشمت؟ آنها با حرفهایی که زدند، خودشان را تخلیه کردند.
*
دستش را به طرفم دراز کرد تا ساعتم را بگیرد. ساعت را که درآوردم، انداختمش توی آب! عاقبت این کار را میدانستم. برایم سخت بود ساعت مچی برادر شهیدم روی دست کسانی باشد که قاتلان او بودند… حق داشت عصبانی شود، این کار او را عصبانی کرد که با لگد به چانهام کوبید و با قنداق اسلحهاش به کتفم زد. به صورتم تف انداخت، احساس کردم عقدهاش کمی خالی شد.
**
یکی از آنها که پرچم عراق دستش بود، کنارم حاضر شد. آدم عصبی به نظر میرسید، تکه کلامش :کلّکم مجوس و الخمینیون اعداء العرب بود، چند بار با چوب پرچم به سرم کوبید. از حالاتش پیدا بود که تعادل روانی ندارد. از من که دور شد حدود 10، 15 متر پشت سرم، کنار جنازه یکی از شهدا وسط جاده بود، ایستاد. جنازه از پشت به زمین افتاده بود. نظامی سیاه سوخته عراقی کنار جنازه ایستاد و یک دفعه چوب پرچم عراق را به پایین جناق سینه شهید کوبید، طوری که چوب پرچم درون شکم شهید فرو رفت. آرزو میکردم بمیرم و زنده نباشم. نظامی عراقی برمیگشت، به من خیره میشد و مرتب تکرار میکرد: اینجا جای پرچم عراقه
***
نگهبان زندان با گاز انبر مقداری از محاسنش را کنده بود… اما وقتی حرف میزد عراقیها را تا استخوان میسوزاند. پاسدار بود و حاضر نبود تحت هیچ شرایطی پاسدار بودنش را به خاطر مصلحت کتمان کند. معاون زندان که ستوان یکم بود به او گفت: انت حرس الخمینی؟ احمد سعیدی در جوابش گفت: بله من پاسدار خمینیام! ستوان که حرفهایش را فاضل ترجمه میکرد، گفت: هنوز هم با این وضعیتی که داری به خمینی پایبندی؟ در جواب ستوان گفت: هر کس رهبر خودشو دوست داره. یعنی شما میخواید بگید صدام رو دوست ندارید، اسارت عقیده رو عوض نمیکنه، عقیده رو محکم میکنه....
[1] . حسینیپور از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است که در 16 سالگی به جبهه میرود و با ازدست دادن یک پایش پس از سالها اسارت به کشورمان بازمیگردد.
کتاب شناسی یا کتابنامه معادل واژه انگلیسی bibliography و به معنی تشریح ، تفسیر و
توصیف و بررسی آثار است .
کتاب شناسی درواقع سیاهه ای منظم از آثار یک نویسنده و
یا یک موضوع خاص است که دارای یک ویژگی مشترک است مانند زبان ، شکل ، زمان انتشار و
جز آن ...
درگذشته کتاب شناسی را مترادف فهرست هم میدانستند. به طور کلی کتاب
شناسی ها به منظور اهداف زیر تهیه می شوند:
۱. تهیه ی سیاهه ای از آثاردرباره یک
موضوع یا یک مکان و یا یک شخص
۲. تهیه ی سیاهه ای از آثاری که بتوانند جوابگوی
پرسش خاصی باشد
۳. تعیین محل دستیابی و بازشناسی آثار خاص یک شخص.[1]-اهمیت کتاب شناسی و کاربرد آن در پژوهش از مسائل مورد
قبول همگان است .کمتر پژوهشی بدون تکیه بر منابع و آثاری که درآن زمینه نوشته شده
است به سامان خواهد رسید. از همین رو پس از انتخاب موضوع ، اساسی ترین مسئله ،
مراجعه به منابع و بررسی و گردآوری اطلاعات است. در نتیجه آگاهی از منابع کتاب
شناسی افزون بر افزایش غنای پژوهش ، از به هدر رفتن فرصت ها و دوباره کاری ها
پیشگیری می کند.[2]جمع
آوری آثار و منابع مختلف در حوزه دین و شناخت ائمه معصومین و بزرگان دینی از دیرباز
مورد توجه دین پژوهان و محققان اسلامی بوده و ضرورت شناخت این آثارو معرفی آنها از
اهمیت زیادی برخوردار است. نظر به اهمیت شیراز و بارگاه مقدس شاهچراغ (ع) که بنا به
فرموده مقام معظم رهبری سومین حرم اهل بیت (ع) در کشور است، تهیه کلیه آثار و منابع
مختلف در مورد حضرت احمدبن موسی شاهچراغ (ع) ازویژگی خاصی برخوردار است. لذا در
اینجا به شرح مختصری از نحوه گردآوری منابع و آثار مرتبط با احمدبن موسی (ع)پرداخته
میشود.
در ابتدا لیست کاملی از کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی مهم کشور با
استفاده از بانک اطلاعات کتابخانه های ایران از طریق سایتIsil.nlai.ir تهیه شد، سپس
شماره (فاکس) هر کدام از کتابخانه ها استخراج و با آن ها مکاتبه گردید تا هر اثر و
یا لیستی از حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) را در مجموعه خود دارند، اعلام
نمایند.
پایگاه Lib.ir پایگاه اطلاع رسانی دیگری بود که مورد توجه قرار گرفت.
همچنین فهرستگان نسخ خطی آقا بزرگ و نرم افزار رسا در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی
ایران، سایتهای روزنامه های داخلی و خبرگزاریها، اسناد و مدارک و فهرست فیلم و عکس،
پایگاه مقالات و نشریات داخلی از قبیل Sid و Magiran نیز مورد بررسی قرارگرفتند.
لازم به ذکر است که تهیه لیست کاملی از آثار و منابع مرتبط در مورد یک فرد طیف
گسترده ای از منابع و ماخذ را در بر می گیرد که خود شامل: کتب، مقالات، نسخ خطی،
اسناد، و... می باشد. نظر به گستردگی و پراکندگی جغرافیایی کتابخانه ها مراکزاطلاع
رسانی در سطح کشور و لزوم دسترسی به منابع آنها، این امر مستلزم جستجوی دقیق و
بررسی عمیق است مخصوصا در مورد مطالب روزنامه ها و خبرگزاریها، چرا که هنوز در کشور
ما نمایه و فهرستی ازمطالب، مقالات و گزارشهای روزنامه ها و خبرهای آنها وجود
ندارد. با توجه به تمام مسائل و مشکلات پیش رو در تهیه آثار و منابع مرتبط با
شاهچراغ(ع) ، امیدواریم که مجموعه گردآوری شده بتواند پژوهندگان را پسند افتد.
---------------------------------------------------------------------------------------------
[1] احسانی مقدم، علی. کامگار، فربد.کتاب شناسی میرزا احمد
نیریزی. شیراز: بنیاد فارس شناسی،1390.ص90.
[2] حری،
عباس.دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی .تهران: کتابخانه ملی ،۱۳۸۱.ص۱۵۵۹