سلام خدمت بازدیدکنندگان محترم
تارنمای به رنگ آینه برای همیشه به دلیل مشغله کاری ومسافرت به روز نخواهد شد .
نام و نام خانوادگی |
فربدکامگار،علی احسانی مقدم،محبوبه رضایی |
عنوان اثر |
بررسی نقش سلمان فارسی در استقرار حکومت اسلامی |
نوع اثر |
مقاله |
اطلاعات کتابشناختی |
مقاله ارائه شده درکنگره بین المللی سلمان فارسی
(۱۰و۱۱آبان۱۳۹۱:فارس،کازرون)،درج درکتاب مجموعه مقالات کنگره بین المللی سلمان
فارسی-ج۱.شماره کتابشناسی ملی2967517. |
کلیدواژه ها |
ایران،حکومت اسلامی،مسلمانان،تشیع،سلمان
فارسی |
چکیده |
در این مقاله پس از بررسی شخصیت و
زندگی سلمان فارسی٬ به نقش ارزنده او در حکومت اسلامی پرداخته شده است. اسلام
همواره کانون پرورش شخصیتهای بزرگی بوده که خدماتشان همیشه جاودانه خواهد ماند.
سلمان به عنوان یک فرد ایرانی٬ با شنیدن آوازه اسلام و دین نبوی بدان می گراید و
آنچنان در آن غرق می شود که گویی گمگشته خود را بازیافته است. این شخصیت شگفت
انگیز٬ با تغییر مسیر تاریخ و حمایت از اسلام٬ پیامبر و ولایت مداری٬ پیشگام و
پرچمدار حق و عدالت می گردد.
سلمان با شناساندن حقیقت اسلام٬ منشاء خدمات بزرگی به ایران و ایرانی شده؛ با مبارزه با ایدئولوژیهای فرسوده دوران ساسانی٬ در صدد نجات ایران از دست ستمکاران ساسانی و آزادی مردم از اسارت موبدان می گردد. او همواره با دفاع از حکومت پیامبر(ص) و خلافت حضرت علی(ع)٬ با نشان دادن تدبیر و بصیرت والای خود در جنگ خندق و فتح مدائن به عنوان یک نظریه پرداز نظامی شناخته می شود. راز شیعه بودن بیشتر ایرانیان و برتری آنان در گرایش به اسلام از سلمان فارسی نشات می گیرد. در واقع او بود که مسیر تاریخ ایران را عوض کرد. سلمان با رسیدن به مقام حکومت مدائن به عنوان حاکم دادگستر شناخته شده و جایگاه خاصی در قلوب مردم می یابد. از آن جا که سیاست سلمان بر اساس اداره و هدایت جامعه تکیه داشت٬ همواره خود را مسئول نگاهداری و سالم داشتن حکومت و فراهم آوردن امکان زندگی آسوده برای افراد کشور می نمود. حضور سلمان در مدائن و شیوه ملایم و مساعدت جویانه او و وابستگی اش به دهقانان تاثیر زیادی در پذیرش و اسلام آوردن آنان داشت. او در اعمال حاکمیت و اتخاذ خط مشی خود در حکومت توانست٬ دومقوله قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی را کاملا مهار نموده ؛ از حداقل های ممکن از بهره برداری از این دو مقوله نیز صرفنظر می نمود. مشی حکومت سلمان از این جهت اهمیتی ویژه دارد که صدها سال بعد ماکیاولی به عنوان یک متفکر سیاسی غربی و نیز فضل بن روزبهان خنجی اصفهانی به عنوان یک متفکر شرقی و اسلامی هر دو به قدرت سیاسی ارزش و اعتبار بخشیدند؛ در حالیکه سلمان شیوه ای را که در حکومت خو د مراعات می کرد بدور از قدرت سیاسی و حکومتی بود. از این رو حکومت سلمان در مدائن یکی از درخشان ترین فصول زندگی سلمان است. او مصداق روشنی ازآرمان ارسطو در جمهور و فارابی در مدینه فاضله است. بررسی زندگی و اندیشه سلمان تبیین این واقعیت است که وقتی ایمان مذهبی با حکمت و خردمندی و مهر آمیخته می شود٬ اسلام به عنوان یک آیین الهی٬ شخصیتی مثل سلمان را در دامان خود می پرورد و سلمان در مدائن که کانون امپراطوری شاهنشاهی ساسانی بود چهره ای دیگر از قدرت و آزادی و حقوق مردم را ترسیم می نماید. *** برای ماافتخاربسیار بزرگی است که دراین کنگره با مباحث مربوط به حضرت سلمان بیش از پیش آشنا شدیم. مقاله حاضر را پیشکش دوستداران، اندیشمندان وعاشقان معارف نورانی اهل بیت می نماییم |
یکی از مطالب مهم این است که مغزمان را مغشوش نکنیم. دنیای امروزه شاید باعث شود حجم زیادی از اطلاعات در آن واحد وارد مغز شود اما باید بسیار مراقب بود که مسائل مختلف را وارد مغز نکنیم چرا که این کار کیفیت ارتباط سلولهای مغز را دچار اختلال میکند. به تمام افراد و به ویژه به جوانها توصیه میکنم ابتدا یک کار را به انتها برسانند و بعد به سراغ مطالب دیگر بروند چرا که در غیر اینصورت رفته رفته عملکرد مغز کاهش مییابد.
ادامه مطلب ...
محمدحسن گنجی پدر جغرافیای نوین ایران که در سال 2001 میلادی به عنوان مرد سال هواشناسی جهان برگزیده شد، ۲۹تیرماه در سن 100 سالگی در بیمارستان بر اثر کهولت سن به رحمت ایزدی پیوست.
محمد حسن گنجی از چهره های ماندگار کشورمان در 21 خرداد 1291 هجری شمسی در خراسان جنوبی (بیرجند) به دنیا آمد و پس از پایان تحصیلات مقدماتی در مدرسه شوکتیه این شهر ، وارد دارالمعلمین عالی تهران شد و در رشته تاریخ و جغرافیا درجه کارشناسی خود را اخذ کرد .سپس به عنوان دانشجوی برگزیده به اروپا اعزام شد و در دانشگاه ویکتوریا منچستر انگلیس به تحصیل ادامه داد و در سال 1317 هجری شمسی موفق به کسب لیسانس تخصصی در رشته جغرافیا شد. پروفسور گنجی همچنین در سال 1331 با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا شد و دکتری خود را در رشته جغرافیا از دانشگاه کلارک دریافت کرد. دکتر گنجی پس از بازگشت به ایران در دانشگاه تهران مشغول به تدریس و با درجه استادی در سال 1358بازنشسته شد اما وی هیچ گاه دست از کار نکشید.وی استاد ممتاز دانشگاه تهران ، بنیانگذار دانشگاه بیرجندو بنیانگذار و رئیس سازمان هواشناسی و رئیس منطقه بخش آسیایی سازمان هواشناسی جهانی بود. از پروفسور محمد حسن گنجی 12 کتاب به زبان فارسی ، 14 کتاب به زبان انگلیسی و بیش از 100 مقاله در رشته جغرافیا و هواشناسی به جا مانده است.
- قابل ذکر است ایشان درهمایش بین المللی فارس در جنگ
اول جهانی که به همت مدیر وقت مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس درسال ۱۳۸۹برگزارشد
با حضورشان درهمایش و سخنرانی درسمینار علمی این همایش،باعث شور وشوق حاضرین
گردید.
او هیچ گاه درتلاش علمی وفکری خود متوقف نشد وتا آخرین لحظات زندگی
،با عشق وعلاقه ای که به ایران وبه خصوص بیرجند داشت با علاقه زیاد پیگیر مسائل
علمی وپیشرفت وطنش بود.
آری ، تا دنیا برقرار است دانشمندان زنده اند؛ بدن
هایشان گر چه در زمین پنهان، اما یاد آنان ، در دل ها همیشه زنده است.
یاد وخاطره شما ای استاد فقید وای پدرمهربان ،همیشه درقلب
من باقی خواهد ماند.
علی احسانی مقدم
معرفی کتاب پایی که جا ماند ، سید ناصر حسینی پور[1]: (از 808 روزی که در اسارت بودم، تنها خاطرات 200 روز را نوشتم ) .
سرشناسه:حسینیپور، سیدناصر
عنوان و نام پدیدآور:پایی که جا ماند : یادداشت های روزانه سید ناصر حسینیپوراز زندانهای مخفی عراق/سیدناصر حسینیپور ؛ [ تهیهکننده ] دفتر ادبیات و هنر مقاومت.
مشخصات نشر:تهران : شرکت انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۰.
مشخصات ظاهری:۷۶۸ص.: مصور،عکس.
شابک:978-600-175-224-7
موضوع:حسینیپور، سیدناصر -- خاطرات
موضوع:جنگ ایران و عراق، ۱۳۵۹ - ۱۳۶۷ -- اسیران -- خاطرات
شناسه افزوده:شرکت انتشارات سوره مهر
شناسه افزوده:سازمان تبلیغات اسلامی. حوزه هنری. دفتر ادبیات و هنر مقاومت
رده بندی کنگره:DSR۱۶۲۹ /ح۵۵۵آ۳ ۱۳۹۰
رده بندی دیویی:۹۵۵/۰۸۴۳۰۹۲
شماره کتابشناسی ملی: ۲۴۸۷۳۸۳
- سیدناصر حسینی پور: من در جزیره مجنون دیدهبان بودم. کار دیدهبان مشخص است و تفاوتش با رزمنده عادی در این است که عمل او باید حساب شده و دقیق باشد و به روز گزارش بدهد. وقتی اسیر شدم هم دیدهبان بودم، اما نه دیدهبانی که فعالیت جبهه و خاکریز عراقیها را زیر نظر داشته باشد، بلکه دیدهبان بدیها و خوبیها دشمن، دیدهبان اتفاقات ناب و خوبی و بدی اسرای خودمان که گاهی برخی شان کم میآورند، شدم. این دیدهبانی را به صورت یادداشتهای روزانه درآوردم. من دو بند کفش داشتم که یکی از دیگری بلندتر بود. بند کوتاهتر برای حساب روز بود و بند دیگر برای حساب ماهها. به یک بند به حساب هر روز یک گره میزدم و به بند بلندتر به حساب هر ماه یک گره. یادداشتهای روزانه را هم در کاغذهای سیمانی مینوشتم که با رفتن بچهها به بیگاری بدست میآمد. همچنین خاطرات را روی زرورق سیگار و حاشیه روزنامههای عراقی مینوشتم...بیش از 300 اسیر ایرانی در این اردوگاهها بر اثر بیماری یا عفونت شهید شدند و این موضوع اصلا برای عراقیها مهم نبود. زمانی که اعلام شد قرار است اسرای قطع عضوی آزاد بشوند، اسم 750 اسیر از اسرای مخفی را نوشتم و در یک لنگه عصایم مخفی کردم. در لنگه دیگر هم خاطراتم را مخفی میکردم. هیچ وقت نشد که افسران عراقی از نوشتن و مخفی کردن خاطراتم آگاه شوند.
سید ناصر این کتاب را به شکنجه گر خود تقدیم می کند و در متن تقدیمیه کتاب آورده است: تقدیم به ولید فرحان گروهبان بعثی اهل بصره. نمی دانم شاید در جنگ اول خلیج فارس توسط بوش پدر کشته شده باشد. شاید هم در جنگ دوم خلیج فارس توسط بوش پسر کشته شده باشد، شاید هم زنده باشد. مردی که اعمال حاکمانش باعث نفرین ابدی سرزمینش شد. مردی که سالها مرا در همسایگی حرم مطهر جدم شکنجه کرد. مردی که هر وقت اذیتم می کرد نگهبان شیعه عراقی علی جارالله اهل نینوا در گوشه ای می نگریست و می گریست. شاید اکنون شرمنده باشد. با عشق فراوان این کتاب را به او تقدیم می کنم. به خاطر آن همه زیبایی هایی که با اعمالش آفرید و آنچه بر من گذشت جز زیبایی نبودـ و ما رایت الا جمیلا......
بخش هایی از این کتاب:
- در حالی که سرم پایین بود، کنارم نشست، موهایم را گرفت و سرم را بالا آورد؛ چنان به صورتم زل زد، احساس کردم اولین بار است ایرانی میبیند. بیشتر نظامیان از همان لحظه اول اسارتم اطرافم ایستاده بودند و نمیرفتند. زیاد که میماندند، با تشر یکی از فرماندهان و یا افسران ارشدشان آن جا را ترک میکردند. چند نظامی جدید آمدند. یکی از آنها با پوتین به صورتم خاک پاشید. چشمانم پر از خاک شد. دلم میخواست دستهایم باز بود تا چشم هایم را بمالم. کلمات و جملاتی بین آنها رد و بدل میشد که در ذهنم مانده. فحشها و توهینهایی که روزهای بعد در العماره و بغداد زیاد شنیدم. یکیشان که آدم میان سالی بود گفت: لعنه الله علیکم ایها الایرانیون المجوس. دیگری گفت: الایرانیون اعداء العرب. دیگر افسر عراقی که مودب تر از بقیه به نظر میرسید، گفت: لیش اجیت للحرب؟ چرا آمدی جبهه؟ بعد که جوابی از من نشنید، گفت: بکشمت؟ آنها با حرفهایی که زدند، خودشان را تخلیه کردند.
*
دستش را به طرفم دراز کرد تا ساعتم را بگیرد. ساعت را که درآوردم، انداختمش توی آب! عاقبت این کار را میدانستم. برایم سخت بود ساعت مچی برادر شهیدم روی دست کسانی باشد که قاتلان او بودند… حق داشت عصبانی شود، این کار او را عصبانی کرد که با لگد به چانهام کوبید و با قنداق اسلحهاش به کتفم زد. به صورتم تف انداخت، احساس کردم عقدهاش کمی خالی شد.
**
یکی از آنها که پرچم عراق دستش بود، کنارم حاضر شد. آدم عصبی به نظر میرسید، تکه کلامش :کلّکم مجوس و الخمینیون اعداء العرب بود، چند بار با چوب پرچم به سرم کوبید. از حالاتش پیدا بود که تعادل روانی ندارد. از من که دور شد حدود 10، 15 متر پشت سرم، کنار جنازه یکی از شهدا وسط جاده بود، ایستاد. جنازه از پشت به زمین افتاده بود. نظامی سیاه سوخته عراقی کنار جنازه ایستاد و یک دفعه چوب پرچم عراق را به پایین جناق سینه شهید کوبید، طوری که چوب پرچم درون شکم شهید فرو رفت. آرزو میکردم بمیرم و زنده نباشم. نظامی عراقی برمیگشت، به من خیره میشد و مرتب تکرار میکرد: اینجا جای پرچم عراقه
***
نگهبان زندان با گاز انبر مقداری از محاسنش را کنده بود… اما وقتی حرف میزد عراقیها را تا استخوان میسوزاند. پاسدار بود و حاضر نبود تحت هیچ شرایطی پاسدار بودنش را به خاطر مصلحت کتمان کند. معاون زندان که ستوان یکم بود به او گفت: انت حرس الخمینی؟ احمد سعیدی در جوابش گفت: بله من پاسدار خمینیام! ستوان که حرفهایش را فاضل ترجمه میکرد، گفت: هنوز هم با این وضعیتی که داری به خمینی پایبندی؟ در جواب ستوان گفت: هر کس رهبر خودشو دوست داره. یعنی شما میخواید بگید صدام رو دوست ندارید، اسارت عقیده رو عوض نمیکنه، عقیده رو محکم میکنه....
[1] . حسینیپور از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است که در 16 سالگی به جبهه میرود و با ازدست دادن یک پایش پس از سالها اسارت به کشورمان بازمیگردد.
کتاب شناسی یا کتابنامه معادل واژه انگلیسی bibliography و به معنی تشریح ، تفسیر و
توصیف و بررسی آثار است .
کتاب شناسی درواقع سیاهه ای منظم از آثار یک نویسنده و
یا یک موضوع خاص است که دارای یک ویژگی مشترک است مانند زبان ، شکل ، زمان انتشار و
جز آن ...
درگذشته کتاب شناسی را مترادف فهرست هم میدانستند. به طور کلی کتاب
شناسی ها به منظور اهداف زیر تهیه می شوند:
۱. تهیه ی سیاهه ای از آثاردرباره یک
موضوع یا یک مکان و یا یک شخص
۲. تهیه ی سیاهه ای از آثاری که بتوانند جوابگوی
پرسش خاصی باشد
۳. تعیین محل دستیابی و بازشناسی آثار خاص یک شخص.[1]-اهمیت کتاب شناسی و کاربرد آن در پژوهش از مسائل مورد
قبول همگان است .کمتر پژوهشی بدون تکیه بر منابع و آثاری که درآن زمینه نوشته شده
است به سامان خواهد رسید. از همین رو پس از انتخاب موضوع ، اساسی ترین مسئله ،
مراجعه به منابع و بررسی و گردآوری اطلاعات است. در نتیجه آگاهی از منابع کتاب
شناسی افزون بر افزایش غنای پژوهش ، از به هدر رفتن فرصت ها و دوباره کاری ها
پیشگیری می کند.[2]جمع
آوری آثار و منابع مختلف در حوزه دین و شناخت ائمه معصومین و بزرگان دینی از دیرباز
مورد توجه دین پژوهان و محققان اسلامی بوده و ضرورت شناخت این آثارو معرفی آنها از
اهمیت زیادی برخوردار است. نظر به اهمیت شیراز و بارگاه مقدس شاهچراغ (ع) که بنا به
فرموده مقام معظم رهبری سومین حرم اهل بیت (ع) در کشور است، تهیه کلیه آثار و منابع
مختلف در مورد حضرت احمدبن موسی شاهچراغ (ع) ازویژگی خاصی برخوردار است. لذا در
اینجا به شرح مختصری از نحوه گردآوری منابع و آثار مرتبط با احمدبن موسی (ع)پرداخته
میشود.
در ابتدا لیست کاملی از کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی مهم کشور با
استفاده از بانک اطلاعات کتابخانه های ایران از طریق سایتIsil.nlai.ir تهیه شد، سپس
شماره (فاکس) هر کدام از کتابخانه ها استخراج و با آن ها مکاتبه گردید تا هر اثر و
یا لیستی از حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) را در مجموعه خود دارند، اعلام
نمایند.
پایگاه Lib.ir پایگاه اطلاع رسانی دیگری بود که مورد توجه قرار گرفت.
همچنین فهرستگان نسخ خطی آقا بزرگ و نرم افزار رسا در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی
ایران، سایتهای روزنامه های داخلی و خبرگزاریها، اسناد و مدارک و فهرست فیلم و عکس،
پایگاه مقالات و نشریات داخلی از قبیل Sid و Magiran نیز مورد بررسی قرارگرفتند.
لازم به ذکر است که تهیه لیست کاملی از آثار و منابع مرتبط در مورد یک فرد طیف
گسترده ای از منابع و ماخذ را در بر می گیرد که خود شامل: کتب، مقالات، نسخ خطی،
اسناد، و... می باشد. نظر به گستردگی و پراکندگی جغرافیایی کتابخانه ها مراکزاطلاع
رسانی در سطح کشور و لزوم دسترسی به منابع آنها، این امر مستلزم جستجوی دقیق و
بررسی عمیق است مخصوصا در مورد مطالب روزنامه ها و خبرگزاریها، چرا که هنوز در کشور
ما نمایه و فهرستی ازمطالب، مقالات و گزارشهای روزنامه ها و خبرهای آنها وجود
ندارد. با توجه به تمام مسائل و مشکلات پیش رو در تهیه آثار و منابع مرتبط با
شاهچراغ(ع) ، امیدواریم که مجموعه گردآوری شده بتواند پژوهندگان را پسند افتد.
---------------------------------------------------------------------------------------------
[1] احسانی مقدم، علی. کامگار، فربد.کتاب شناسی میرزا احمد
نیریزی. شیراز: بنیاد فارس شناسی،1390.ص90.
[2] حری،
عباس.دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی .تهران: کتابخانه ملی ،۱۳۸۱.ص۱۵۵۹
امروز جمعه ۲۳دی ۱۳۹۰ یک روز بارانی به همراه محمد صالح در تالار مرجع مرکز اسناد وکتابخانه ملی فارس ...
چون مراحل ساخت وطراحی وب سایت شخصی این جانب تا چند هفته آینده به اتمام می رسد در اولین فرصت آدرس وب سایت جدیدم را در اینجا به دوستان معرفی خواهم نمود.
-------------------------------------
شعری از شاعر بزرگ ایران شهریار تقدیم عاشقان شیراز:
سلام ای شهر شیخ و خواجه شیراز
سلام ای مهد عشق و مدفن راز
سلام ای شهر عشق و آشنایی
سلام ای آشیان روشنایی
بهار بوستانت بی زمستان
دعایت کرده سعدی در گلستان
که یارب پارس را مهد اما دار
به سعدی برج طالع تو امان دار
به تیر این دعا پیر دل آگاه
مغول را کرده دست فتنه کوتاه
دل و دل بسته ایران تو باشی
گل و گل دسته ایران تو باشی
ارم از سروناز از خلد باغی
ضریح شاچراغت شب چراغی
جهان را نقش زیبای تو زیور
تعالی الله که خال هفت کشور
به رکن آباد و گلگشت و مصلی
جهانی دیده و نادیده شیدا
به دیدار تو دنیایی است مشتاق
پرافشانند چون پروانه، عشاق
هنرمندان عالم را زهر سو
بدین سوی جهان باشد تکاپو
سرِ کویت دگر بیت الحرم شد
زیارت گاه ارباب قلم شد
روان با کاروان روح و روان ها
روان کن پیش باز کاروان ها
سزد با میهمانان معظم
درود و شادباش و خیر مقدم
الا ای بلبلان باغ و بستان
فرود آیید در باغ گلستان
شما ای عاکفان کوی سعدی
گل آوردید در مشکوی سعدی
به جای پای حافظ پا نهادید
مباهی منتی بر ما نهادید
شما ای میهمانان خرابات
به خوان خواجه چون موسی به میقات
به عشق حافظ فیاض شیراز
صفا کردید با این کعبه ی راز
بنوشید از خم این فیض ارشاد
میِ نوشین که نوش جانتن باد
***
تو ای شیراز جا دارد ببالی
ولی دانم که گاه از دل بنالی
که دیگر باره چون سعدی نزادی
به دنیا حافظ دوم ندادی
صلای عشق سعدی در تو داده
لسان الغیب حافظ در تو زاده
مزارت هر چه محبوب و نهان شد
زیارت گاه رندان جهان شد
بر این خوانم چه روی میهمانی
تو را خوان شاهی و من دیهقانی
همینم بس که شاهم بار داده ست
به رویم درب دولت را گشاده ست
اگر تشریف دربانیم دادی
به سر بر، تاجم از اختر نهادی
اگر من دیهقان یا شهریارم
گدای عشق این شهر و دیارم
مرحوم سید قاضی فرمودند:
سعدی مردی حکیم ودانشمند بوده است ودر اشعاراو بویی از عرفان به مشام نمی رسد .ومما لم یذکر اسم الله علیه است.فقط یک غزل او شیرین وآبدار است آنجا که گفته:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست **عاشقم برهمه عالم که همه عالم از اوست
از کتاب عطش -ناگفته هایی از سیر توحیدی (کامل عظیم)حضرت آیت الله سید علی قاضی طباطبایی
انتشارات موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس
مطالعه این کتاب مفید را به دوستان توصیه مینمایم .بهشتی باشید.
در اینجا به معرفی داستانی پرداخته می شود خوندنش ضررنداره به ادامه مطلب می رویم ..
مقایسه راست مغزی وچپ مغزی حتما مطالعه نمایید