شعرطنزالود

ده جرعه لبخند!

ارتکاباتی نه چندان معمول

و متفاوت در قالب طنز

-فقط به خاطر لبخندی احتمالی

برلبهای مهربان شما دوستان نازنینم

 برگرفته از تارنمای دوست خوبم محمد رضا حسینی مود 

"یک"

الا دختر که عشقت رپ و جازه

و ساق چکمه هات خیلی درازه

نه گوش وچشم وبینی ونه لبهات

همون چسب دماغت خیلی نازه!

"دو"

الا دختر که موهایت بلونده

و عطر اودکلن های تو تنده

چه خوبه که به عصر ارتباطات

شماره ی موبایلت خیلی رنده!

"سه"

الا دختر که هر جا ریشه داری

هزاران چشم عاشق پیشه داری

به کیفت یک مغازه عطر و ماتیک

به لبها طعم اکس وشیشه داری!

"چهار"

الا دختر به احساس رقیقت

شکارم کرده اون چشم دقیقت

همیشه افتخارت بوده اینکه

"کمری" بوده ماشین رفیقت!

"پنج"

الا دختر که شلوار تو تنگه

به لپ مالیده ای هر چی که رنگه

جلودار تو پشمالوسگ تو

به دنبال تو برزوی مشنگه!

"شش"

تو دختر خالویی داری که به به

لبان آلویی داری که به به

نداری غصه که یاری نداری

سگ پشمالویی داری که به به!

"هفت"

 برس لیلا به فریاد دل من

بگیرازغصه ها داد دل من

بدون شهریه برگرد امسال

به دانشگاه آزاد دل من

"هشت"

 قربان ربابه و دو چشم عسلش

آن قد برافراشته ی چون دکلش

باباش اگر جواب سربالا داد

من دانم  وآن کله ی طاس و کچلش

"نه"

 یقه ت تا پشت نافت بازه بازه

نونا خانم- عروست- بی جهازه

چنان موهات به بالا سیخ گشته

که گویی وصل بر برق سه فازه

 "ده"

داره بارون ناگزیر می آد

آسمون از بالا به زیر می اد

پیش کولی ملق نزن بچه

از دهان تو بوی شیر می آد!