برای بازدیدی از کتابخانه شاهچراغ در شیراز رفته بودم که در تابلوی اعلاناتش این مطلب و عکس گرفتم امیدوارم زیر آب زدن ها کم بشه
شراب تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش که تا یکدم بیاسایم زدنیا و شر وشورش
امروز راهم مثل روز های تلخ گذشته، به بایگانی حافظه ام سپردم . هیچ کس نمی تواند شعله درون افرادرا ببیند این روزها صدایم گرفته به هرجا مینگرم آدمهای قلابی جلوی پای من سبز می شوند اخر آنها سالها پیش روییدند ،، منم شدم خیره به افکار وکردار آنها وای چه فاجعه ای ،فاجعه ازاین بدتر می شود که همه معبر ها بسته شود راهی برای فرار نیست برای خلاصی باید خیلی تلاش کرد هر روز دغدغه، انگار اجسام هم صحبت می کنند . آری باید تسلیم شد چقدر بد است که انسان مجبور است .
صدا ها نگاه ها فخر فروشی ها بدگویی ها همه و همه ی این خصیصه های انسان پراکنده در زمین، ازروی خودخواهی وکوچک بینی اوست. باید سری زدبه گورستان و قبرها را شمرد قبرستان انطور که همه وحشت دارند هم نیست تازه رسیدی به جایی که همه می گویند تسلیم ،امروز اول دی ماه 1389درشیرا زم زندگی کمی تا اندکی جاری است اما زلال نیست .پیچیدگی دارد انگار نیشخند میکند وپلک می زند. در افکارم غرقم باخودم دوست نیستم به خودم گفتم فردا چه چیز از تو باقی خواهد ماند؟ همیشه ادم ها اینطوری هستند تا کفن تازه کسی را نبینند به یاد حتی رنگ سپید کفن نمی افتند انگار این صحنه برای انها تکرار نخواهد شد .
فاصله ام با لسان الغیب نزدیک است . از او جواب سوالم را خواهم گرفت. جمعیتی را می بینم سیاه پوشند به بهانه محرم نه از ته دل بلکه با دیدن دست دیگران دستی بر سینه می زنند و شعری برلب دارند ومردی را به سینه خاک می برند که ارزشش بیشتر از این مشکی پوشیدنهاست .
با دیدن این صحنه ها جسمم بی ارزش شد. انگار برای او(بدنم) هم تکرا ر خواهد شد . سکوت جمعیت را فرا گرفته بود گورکن خاک را جای اولش می ریخت وهنوز کامل نکرده بود که جمعیت اندک اندک پراکنده می شدند ودیگر سراغ اورا باید از نوشته هایش گرفت .نوشته هایی که مثل سعدی به کهنگی نخواهند رفت.
امروزاول دی 89، مصادف بود با رفتن مردی که برای خیلی ها تلاش کردووقت گذاشته بود، تاریخ فارس را نوشته بوداو مرحوم حسن امداد بود وبا وجود اینکه عمری از او سپری شده بود درزمان حیاتش من افتخار دیدن او را از نزدیک پیدا کرده بودم .
حتی کوچه باغ های کودکی اش را بیاد داشت مردی عاشق بود.
با رفتن این انسانهای بزرگ پریشانی، مذهبم میشود وتیغ اندیشه ام راه به جایی نمی برد و همیشه این جمله نه چندان دلربا را به خودم تلقین میکنم که: دیگر نایی نیست برای گفتن وشنیدن ونوشتن وزندگی علف هرز آفرینش است و من باغبان دلم می خواهد آن را از جا بکنم .
ودر این حال تقلا کافی است ،کافی است... نشستن کنار نهر آبی زیر سایه بید مجنونی در هوای گرم برایم کافی است.
به خوبی یادم است آخرین گفته های استاد که با سخنان دلنشین،اشک غیرت ورزی به میهن درمقابله با بیگانه را از چشمان شرکت کنندگان درهمایش بین المللی فارس درجنگ جهانی اول در19آبان 1389درسالن مرکز اسناد وکتابخانه ملی فارس جاری کرد.او با بغض برگلو باردیگر تاریخ وسرگذشت فارس را مرور کرد واز خداترسی ،ایمان ودلاور مردی های دلیران فارس وتنگستان سخن راند ،استاد باوجود کسالت شدیدی که داشت عمل جراحی را عقب انداخت تا به عنوان پژوهشگر برجسته فارس وعضو هیات مدیره بنیاد فارس شناسی در این همایش شرکت کرده ومقاله خود را ارائه دهد .وچه با شکوه وشایسته مورد تجلیل نماینده محترم مقام معظم رهبری درفارس وامام جمعه شیراز واستاندار فارس وحاضران در همایش قرار گرفت .وسخنان دلنشین و سعدی واراین فارسی پژوه خطه فارس » در مصاحبه بااو یادم نرفته که اشعاری را زمزمه میکرد ومیگفت اماده کرده ام برای سنگ قبرم وانگار خوب آماده شده بود برای سفری ابدی .
فقدان این استاد فرزانه قطعا"ضایعه ای بر جامعه فرهنگی کشور وبه ویژه فارس محسوب می گردد .براین مبنا ضمن ارج نهادن برخدمات وی به فرهنگ این مرزو بوم که باعث اعتلای آن شده وطلب غفران ورحمت الهی ،درگذشت ایشان را به شاگردان وعلاقمندان و اهل فرهنگ، تسلیت میگویم .
شایان ذکر است که این استاد فرهیخته کلیه اسناد وارشیو عکسهایش را به آرشیوملی فارس اهدانمودند.
کاری از همکارانم در واحد اطلاع رسانی معاونت اسناد ملی ایران :
شهریار فرموده که ای کاش تمام اشعار من متعلق به نیر تبریزی بود واین بیت او مال من
(هنگامی که اسب امام حسین(ع) بدون صاحب به خیام باز می گردد)
خطاطی این شعر زیبا را هم همکار خوبم اقای خانی پور انجام داده اند
(حیات انسان از معنویات است،و حیات اسلام به محرم و صفر )
گوشه ای از آموزشهای فرا گرفته شده در این سمینار را مشاهده بفرمایید :
درضمن جهت استفاده بهتر ولذت بردن از خط نستعلیق این فونت را از اینجا باز نماییداساتید این دوره : آقای دکتر افشین گلستان دکترای مدیریت از دانشگاه کییف
واقای استاد بیدارمغز بازنشسته تشریفات وزارت خارجه با سوابق درخشان
درضمن فرصت را غنیمت میشمارم و درهمین جا از این اساتید برجسته تشکر می نمایم .
وبا تشکر از جناب اقای دکتر علی اکبر صفی پورمدیر مرکز اسناد وکتابخانه ملی فارس که این فرصت را به ما دادند.
جهت استفاده دوستان (نکات آموزشی ارائه به صورت پاورپوئینت )
تصاویر محل برگزاری سمینار در هتل پرسپولیس
هیچ کس در دنیا آنقدر فقیر نیست که نتواند لبخندی را هدیه کند
وهیچ کس در دنیا آنقدر ثروتمند نیست که به لبخند دیگری محتاج نباشد
soft war
فارسی وان شبکه پر مخاطره ایرانی باسریال معروف ویکتوریا را که خیلی ها مشاهده نموده ایدبا مالکیت رابرت مرداک صهیونیست ،
قبل از بیان مطلبی در رابطه با جنگ نرم، براین شدم که واکنش های قورباقه ای را بیشتر برای خودم بنویسم نمی دانم چقدر به من ایراد بگیرید پس لطفا چیزی نخورید ودرینکی در کار نباشد.
واما دوقورباقه را برای پختن آوردند یکی را در کتری آب سرد انداختند کلی خمیازه کشید و زیر کتری هم آروم اروم شعله میزد و قورباقه گفت عجب مکانی ست اینجا عجب هوایی گویا یه دوش گرفتن بد نیست وقورباقه دوم را برای پختن تا خواستند درون کتری آب جوش بیاندازند کف پاش داغی اب جوش را تالمس کرد جست وجهید عین برق خودشو جمع کرد و طرفه العینی گریخت واز پختن نجات پیدا کرد واما برای قورباقه اول آب داره ذره ذره گرم میشه وخوابش میگیره تا بخودش می یاد حال پریدن از او گرفته ودر نهایت پخته میشود .واین مثل جامعه ما ایرانیان است که اگر مقابله نکنیم مثل آنان ،همانهایی که قصددارندآرومکی وارد فرهنگ و عقاید ما بشوند و به قول ژاپنیا کایزن (بهبود تدریجی) ایجاد نمایند دچار دردسرهای جبران ناپذیری به خصوص برای بچه ها خواهیم شد .
-دستخط امیر کبیر به ناصرالدین شاه زمانی که تملق وچاپلوسی اطرافیان گسترده است
قربانت شوم
الساعه که در ایوان منزل با همشیرهی همایونی به شکستن لبهی نان مشغولم، خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشاء و ارتشاء معزول کردهبودم به توصیهی عمهی خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید. فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که ادارهی امور مملکت به توصیهی عمه و خاله نمیشود زیاده جسارت است . تقی
- پیران تاریخ ایران از ناگفته های فارس در جنگ جهانی اول گفتند .
همایش بین المللی فارس در جنگ جهانی اول که در19 و20 آبان1389 در مرکز اسناد وکتابخانه ملی فارس برگزار گردید و در آن 40 مقاله در قالب سخنرانی ارائه و6نشست تخصصی داشت ،در مراسم افتتاحییه این همایش به خوبی یادمان هست به هر طرف که نگاهی می انداختیم دیدگانمان به یکی از ستارگان درخشان تاریخ ایران می افتاد که در آسمان شیراز می درخشیدند .کسانی که وقتی پشت تریپون از پیشینه پرافتخار ایرانیان به خصوص مردم فارس ودلاورمردی های رئیس علی دلواری ودلیران تنگستان سخن می راندند بغض گلویشان را می گرفت واشک غیرت ورزی از چشمانشان جاری می شد .
اما جای پدر تاریخ معاصر ایران دکتر باستانی پاریزی در این محفل بزرگ وارزشمند بسیار خالی بود که به دلیل کسالت به این همایش نرسید.
با این حال سخنان دلنشین دکتر رضا شعبانی (چهره ماندگاردر تاریخ) واستاد حسن امداد وپروفسور محمدحسن گنجی (چهره ماندگار جغرافیا) در حالی که فریادهای
ادامه مطلب ...۱۹ و ۲۰آبان ۱۳۸۹ روزی به یادماندنی برایم درشیراز بود.
ظهرروز بیستم مردی جهانی از بیرجند(پروفسور محمد حسن گنجی )مهمان من شد ومن افتخار میزبانیشان را در شیراز داشتم .
برای همایش بین المللی فارس در جنگ اول جهانی ازبزرگترین اساتید تاریخ وجغرافیا برای ارائه سخنرانی ومقاله دعوت شده بود وفرصتی بزرگ پیش آمد تا با بیشتر این اساتید آشنا شوم .
در این میان سرور واستادم که دبیری این همایش را برعهده داشتند جناب اقای دکتر علی اکبر صفی پور با برنامه ریزی دقیق ومدیریتی عالی موفق به برگزاری این همایش ونشست های علمی تخصصی آن شدند، که می بایست به ایشان دست مریزاد گفت .
مهر ۸۹ یادروز حافظ
درد من تنهایی نیست
بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت ،بی عرضگی را صبر ،وباتبسمی بر لب این حماقت را حکمت خدا می دانند.